شهید عرفه
فرمانده محبوب

سرما خوردگی احمد کاظمی
حاج احمد سرمای شدیدی خورده بود ، طوری که نمی توانست روی پاهایش بایستد . من که مسئول تدارکات لشگر بودم . با چیزهایی که توی آشپزخانه داشتیم ، یک سوپ ساده درست کردم تا او بخورد حالش بهتر بشود . وقتی سوپ را برایش آوردم . خیلی ناراحت شد .
گفت : چرا برایم سوپ درست کردی ؟!!
گفتم : حاجی آخه شما مریضی ، ناسلامتی فرمانده لشگر هم که هستی ، اگر شما سرحال باشی ، لشگر هم سرحاله .
اما او گفت : این حرفا چیه میزنی؟؟؟!! چرا فرق میذاری ؟ اگه کسی دیگه ای هم تو لشگر مریض بشه براش سوپ درست می کنی؟
گفتم : خب نه حاجی !
گفت پس این سوپ رو بردار ببر ، من همون غذایی رو می خورم که بقیه می خورند
+ نوشته شده در پنجشنبه هفتم دی ۱۳۹۱ ساعت 21:12 توسط علمدار
|
ما 8 نفر هسته مرکزی جبهه پلاک 8 ، 8 را دوست داریم زیرا امام 8 ام قیم ماست.