حاج احمد متوسلیان

شادی ارواح طیبه شهداء صلوات

شادی ارواح طیبه شهداء صلوات

طرحی دوباره می کشم از ابتدای تو
طرحی که حرف می زند از ماجرای تو
طرحی که من نبوده ام اما تو بوده ای
طرحی که رسم می شود از ماورای تو
طرحی مرکّب از تو و سیزده سوار عرش
طرحی که نور می دهد از روشنای تو
طرحی که آفریده شما را امام من
طرحی که آفریده مرا هم برای تو
دسته به دسته آینه ها هم نشسته اند
در زیر لفظ گفتن یک ربّنای تو
پس انبیا کبوتر نامه بر توأند
وقتی که می پرند فقط در هوای تو
بگذار تا غزل بزند حرف خویش را
عمری نشسته ام که بیفتم به پای تو
ما گرد و خاک پای تو را جمکران کنیم
یک گوشه از نگاه تو را آسمان کنیم
چه عدد بزرگی است...

هزار و صد و هفتاد و پنج سال است که زمین از وجودش گرم می شود
هزار و صد و هفتاد و پنج سال است که زمین و زمان و مخلوقات به یمن وجودش روزی می خورند... "بیمنه رزق الورا"
هزار و صد و هفتاد و پنج سال است که زمین هراسان و دل آشوب به دورش می چرخد و اورا نمی یابد
هزار و صد و هفتاد و پنج سال است که چشم زمین بر رکن یمانی ...
در ادامه مطلب
درست از مقابل چشمان فردوسی که سالهاست چشم انتظار ظهورت چه چیزها که ندیده!!

فردوسی دید که رستم و سهراب به جان هم افتادند و دید که افراسیاب چه کرد
اما و قتی بهت زده شد که در مقابل چشمانش مردم همدیگر را با تیغ موکت بری!! در سی خرداد 1360 می کشتند!
همان مردمی که الان از لیست تروریست های ایالات متحده درآمدند!! همان نامردمان مردم نما که زیستگاهشان در اشرف بود!
فردوسی بهتش زده از سال 88 که چگونه مردم به جان هم افتادند و کام بر نیاورد که : بابا شما دعوا می کنید سودش به جیب دیگری می رود!

در را که باز می کنم بوی دلار می آید از آنسوی کوچه!...
فردوسی بهتش زده از آنکه در 10 مهر 1391 مردم در مقابل چشمانش به جان هم افتاده اند و یکی فریاد می زند 3230 تومان و آن یکی میگوید زیر 3600 عمرا!!
فردوسی سالهاست بهت زده وسط میدان معروف شهر ایستاده و به کودک ایران که جلوی پایش نشسته حوادث تاریخ را مصور گونه می گوید و می اندیشند! هردو
چه آن روز و چه امروز!! مردم به جان هم افتاده اند
یادش بخیر قبل ترها! حوض وسط حیاط و هندونه های توش و صفا و صمیمیت...
دیگر صفا و صمیمیت از دلار دولتی هم کمیاب تر شده!!
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد!!
این بی معنایی ها کلافه مان کرد...
...........................................................................................................
داریم به مرگ روحی نزدیک می شویم...
شما چطور؟ شمایی که این متن رو خوندی؟
بهتت نزند یک وقت!
.......................................................................
بازتاب متن در رسانه ها:
باران لحظه های پر از خشکـسالـیَم!
احساس آبیِ غزلِ احتمالـیَم!
در این اتاق یک، دو، سه متریم، دلخوشم
با رنگ آسمانیِ گل های قالـیَم
تا کی صدای آمدنت طول می کشد؟
پیغمبر قبیله! امام اهالـیَم!
دنبال ارتفاعِ خودم آمدم، اگر
اطراف گیوه های تو در این حوالـیَم
ای رمز جدول همه ی "جمعه نامه ها "
تنها جواب آینه های سوالیم!
یک روز هم اذان تو را پخش می کنند
از پشت بام حنجره های بلالـیَم
تو لهجه ی زبان خدایی و من ولی
از پایه ریزهای زبان های لالیم
حالا کنار چشم تو لکنت گرفته ام
من دوستدالمت تو بگو دوست دالیم؟
یا اباصالح المهدی عج
سلامتی حضرت صاحب الزمان عج و تعجیل در فرج آقا همزمان با شب نمیه شعبان 1000 گل صلوات هدیه به محضر نورانی ایشان می نمائیم .
برای دیدن طرح کلیک کنید
صلوات به همراه نظر فراموش نشه سرباز

امام صادق (عليه السلام ) در بيان وقايع دوران ظهور مي فرمايند : حضرت مهدی (عج ) ، در ميان ركن و مقام مي ايستد و بانگ بر می آورد : ای فرماندهان ، ای نزديكان من ، ای كساني كه خداوند پيش از ظهورمن آنها را برای ياوری من ، در روی زمين ذخيره كرده ، به سوی من بشتابيد و به فرمان من گردن نهيد . صدای آن حضرت در شرق و غرب عالم به گوش يارانش می رسد و آنها در محراب های خود يا بر فراز رختخواب های خود هستند .
يوم الخلاص / ص 425
امداد امام زمان (عج)
به شهید علی اندرزگو

این خاطره را شهید حجت الاسلام سید علی اندرزگو برای آزاده شهید حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی نقل کرده اند :